گزارش های دروغینی که به نوشیدن
جام زهر انجامید.
موضوع پذیرش قطعنامه 598 موضوعی است همیشه تداعی کننده «نوشیدن جام زهر امام خمینی(ره)» بوده؛ چرا امام راحل این تعبیر را کردند؟
بیست و پنج سال از پایان جنگ میگذرد، حق مردم است که بدانند چرا حضرت امام خمینی (ره) از پذیرش قطعنامه 598 به عنوان سرکشیدن جام زهر تعبیر کردند، چون جام زهر اثر کشنده دارد و طبعاً توقعی نیست که انسان عاقل با اختیار خودش و داوطلبانه جام زهر را سربکشد مگر اینکه آن فرد را مجبور به سرکشیدن جام زهر کنند، که همین طور هم بوده است؛ یعنی علیرغم اینکه بعضی از مسئولان آن زمان سعی کردند به مردم این گونه القاء کنند که امام راحل داوطلبانه و با اختیارخودشان قطعنامه را پذیرفتند، واقعیت خلاف این است و بعضی از مسئولان شرایط را به گونهای فراهم کردند که امام خمینی (ره) مجبور به پذیرش قطعنامه شوند
نتیجه آن هم این بود که پایان عمر امام خمینی (ره) را به جلو انداخت و تسریع کرد کما اینکه بعد از آتش بس میبینیم که حضرت امام (ره) از شدت ناراحتی سخنرانیهای عمومی را در بین مردم قطع میکنند. بعد از مدتی ایشان تنها خانوادههای شهداء را به دیدار میپذیرفتند و با تکان دادن دستشان ابراز احساسات میکنند.
چرا که قطعنامه 598 عمدتاً به نفع عراق و به ضرر جمهوری اسلامی ایران تنظیم شده بود و همان طور که برخی از مسئولان مملکتی وقت به صدور قطعنامه به شورای امنیت سازمان ملل اعتراض میکنند، که این قطعنامه بدون مشورت با جمهوری اسلامی تنظیم شده است و ما نمیتوانیم آن را بپذیریم اما عراق قطعنامه را پذیرفت چراکه به نفعاش بود.
* چرا قطعنامهای که به ضرر جمهوری اسلامی ایران بود، پذیرفته شد؟
امام خمینی(ره) همواره در پی جنگ یک خط مستقیم را دنبال میکردند و بارها به مردم و مسئولان کشور اعلام کردند تا وقتی که این متجاوزی که به کشور ما تجاوز کرده تنبیه نشود و خسارات وارده را جبران نکند ما دست از دفاع برنمیداریم؛ اینها محورهای کلیدی بود که امام(ره) بارها به آن اشاره کردند یعنی تنبیه متجاوز، عقبراندن او از سرزمینهای خودمان و اخذ غرامت از دشمن بود.
ایشان بارها اشاره کردند که باید حزب بعث و صدام را ساقط کنیم تا مردم مسلمان عراق از شر این حزب جنایتکار راحت شوند. این استراتژی بود که امام(ره) در طول جنگ در پیش گرفتند و همواره اعلام میکردند که جنگ مسئله اصلی کشور بوده و باید در رأس امور قرار گیرد؛ اما متأسفانه علیرغم این تأکیدات امام خمینی(ره)، بعضی از مسئولان کشوری گوششان به حرفهای امام (ره) بدهکار نبود و درست خلاف حرفهای ایشان عمل میکردند یعنی به جای اینکه جنگ در رأس امور کشور قرار گیرد آنها جنگ را به صورت یک اولویت فرعی در آوردند.
* نمونه هایی از این کوتاهی مسئولان وقت در اجرای اوامر امام(ره) چه بود؟
به عنوان یک سند، محسن رضایی که در آن زمان فرمانده سپاه پاسداران بود در چندین سخنرانی اشاره کرده است، در طی هشت سال جنگ حدود 180 میلیارد دلار نفت به فروش رساندیم اما از این مقدار حدود 20 میلیارد دلار آن فقط به جنگ اختصاص پیدا کرد؛ یعنی اینکه مسئولان آن زمان کشور فقط 12 درصد از امکانات کشور را به جنگ اختصاص میدادند و حدود 88 درصد آن صرف کارهای دیگر میشد.
آقای هاشمی رفسنجانی به طور مشخص در جنگ این عقیده را داشت که ما باید سعی کنیم یک منطقه مشخصی از کشور عراق را تصرف کنیم و بعد با اتکا به آن منطقه تصرف شده با دولت عراق و صدام پشت میز مذاکره بنشینیم. این سیاست و راهبردی بود که حضرت امام(ره) به شدت با آن مخالف بودند و مذاکره با حزب بعث را قبول نداشتند و آن ها را صلحطلب نمیدانستند، ادعاهای صلحطلبی حزب بعث و صدام را دروغ می دانستند که در حقیقت همین طور بود.
جناب هاشمی رفسنجانی در سالهای بعد طی مصاحبههایی اعتراف میکنند که تصور مذاکره با حزب بعث درست نبود؛ امام خمینی(ره) به این مسئله اعتقاد داشتند، اما ما به این مسئله رسیده بودیم که مذاکره با حزب بعث درست است.
اگر آقای هاشمی تحلیل امام(ره) را قبول داشت پس چرا در عرصه عمل و در پشت صحنه خلاف این تحلیل را عمل میکرد؟ چرا استراتژی امام(ره) را عمل نکرد؟
آقای هاشمی رفسنجانی در جای دیگر میگوید که من در طی جنگ سیاستی را در پیش گرفته بودم که مورد تأیید امام نبود اما ایشان مخالفتی هم با آن نمیکردند. این یک اعتراف مهمی است و باید مردم به آن دقت کنند یعنی فرمانده جنگ و رئیس مجلس شورای اسلامی کشور، کسی که تمام تصمیمگیریهای عمده جنگ را برعهده داشت، برخلاف شیوه، دستورات و راهبرد امام(ره)، شیوهای را در دستورکار قرار داد که خودش اعتراف کرد امام با این شیوه موافق نبوده است.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: